اي روي تو راحت دل من

شعر سعدی

اي روي تو راحت دل من
چشم تو چراغ منزل من

آبيست محبت تو گويي
کآميخته اند با گل من

شادم به تو مرحبا و اهلا
اي بخت سعيد مقبل من

با تو همه برگ ها مهياست
بي تو همه هيچ حاصل من

گويي که نشسته اي شب و روز
هر جا که تويي مقابل من

گفتم که مگر نهان بماند
آنچ از غم توست بر دل من

بعد از تو هزار نوبت افسوس
بر دور حيات باطل من

هر جا که حکايتي و جمعي
هنگامه توست و محفل من

گر تيغ زند به دست سيمين
تا خون چکد از مفاصل من

کس را به قصاص من مگيريد
کز من بحلست قاتل من

شاعر این شعر زیبا: سعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *