اي که دايم به خويش مغروري

شعر حافظ

اي که دايم به خويش مغروري
گر تو را عشق نيست معذوري

گرد ديوانگان عشق مگرد
که به عقل عقيله مشهوري

مستي عشق نيست در سر تو
رو که تو مست آب انگوري

روي زرد است و آه دردآلود
عاشقان را دواي رنجوري

بگذر از نام و ننگ خود حافظ
ساغر مي طلب که مخموري

شاعر این شعر زیبا: حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *