ببرد از من قرار و طاقت و هوش

شعر حافظ

ببرد از من قرار و طاقت و هوش
بت سنگين دل سيمين بناگوش

نگاري چابکي شنگي کلهدار
ظريفي مه وشي ترکي قباپوش

ز تاب آتش سوداي عشقش
به سان ديگ دايم مي زنم جوش

چو پيراهن شوم آسوده خاطر
گرش همچون قبا گيرم در آغوش

اگر پوسيده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش

دل و دينم دل و دينم ببرده ست
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش

دواي تو دواي توست حافظ
لب نوشش لب نوشش لب نوش

شاعر این شعر زیبا: حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *