بی‌عشق زیستن را، جز نیستی چه نام است؟

شعر حسین منزوی

بی‌عشق زیستن را، جز نیستی چه نام است؟

یعنی اگر نباشی، کارِ دلم تمام است

با رفتن تو در دل سر باز می‌کند، باز

آن زخمِ کهنه‌ای که در حالِ التیام است

وقتی تو رفته باشی، کامل نمی‌شود عشق

بعد از تو تا همیشه، این قصه ناتمام است

از سینه بی تو شعری بیرون نیارم آورد

بعد از تو تا همیشه این تیغ در نیام است

از تازیانه ها نیز، سر می‌کشد دل من

این توسنی که از تو با یک اشاره رام است

زیباتر ازنگاهت نتوان سرود شعری

شعر تو، شاعرمن! کامل‌ترین کلام است

وقتی تو رخ بپوشی دراین شب مضاعف

هم ماه درمحاق است ، هم مهر در ظلام است

خواهی رها کن اینجا درنیمه راه ما را

من با تو عشقم امّا ، ای جان ! علی الدّوام است

آری تو و صفایت ! ای جان من فدایت

کز من به خاک پایت ، این آخرین سلام است

می نوشم و سلامم همچون همیشه با تست

ور شوکرانم این بار، جای شکر به جام است.

شاعر این شعر زیبا: حسین منزوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *