دوستان دختر رز توبه ز مستوري کرد

شعر حافظ

دوستان دختر رز توبه ز مستوري کرد
شد سوي محتسب و کار به دستوري کرد

آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنيد
تا نگويند حريفان که چرا دوري کرد

مژدگاني بده اي دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره مخموري کرد

نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقه زاهد مي انگوري کرد

غنچه گلبن وصلم ز نسيمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوري کرد

حافظ افتادگي از دست مده زان که حسود
عرض و مال و دل و دين در سر مغروري کرد

شاعر این شعر زیبا: حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *