ما را ز رفتن تو دل مهربان شکست
سنگینی فراق تو پشت توان شکست
بار غم تو بود یقین آن امانتی
کآوارش از ازل کمر آسمان شکست
جانا! تو تن نئی که به خطیت برکشم
وصف ترا هزار قلم در بیان شکست
تنها نه من نماز به سویِ تو میکنم
قدرِ هزار قبله از این آستان شکست
بارانِ گریه بود که رفتی و آفتاب،
دم درکشید و صد پلِ رنگین کمان شکست
همدردی مرا و هم آوازیِ مرا
صد بغضِ کهنه در گلویِ ناودان شکست
عشقِ من و تو بر اثرِ ماه و سال نیست
تقویمِ ما ، قوامِ قدیمِ زمان شکست
شاعر این شعر زیبا: حسین منزوی