من اين طمع نکنم کز تو کام برگيرم

شعر سعدی

من اين طمع نکنم کز تو کام برگيرم
مگر ببينمت از دور و گام برگيرم

من اين خيال نبندم که دانه اي به مراد
ميان اين همه تشويش دام برگيرم

ستاده ام به غلامي گرم قبول کني
و گر نخواهي کفش غلام برگيرم

مرا ز دست تو گر منصفي و گر ظالم
گريز نيست که دل زين مقام برگيرم

ز فکرهاي پريشان و بارهاي فراق
که بر دلست ندانم کدام برگيرم

گرم هزار تعنت کني و طعنه زني
من آن نيم که ره انتقام برگيرم

گرم جواز نباشد به بارگاه قبول
و گر مجال نباشد که کام برگيرم

از اين قدر نگريزم که بوسي از دهنت
اگر حلال نباشد حرام برگيرم

شاعر این شعر زیبا: سعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *