نوبت

شعر حسین منزوی

نوبت

با چشم‌های توست

– جُفتی سیاوشان کماندار-

تیری که پُر شده است

از آفتاب و شبنم

این‌بار هم اگر

بر آن چنارِ پیر

– آن‌سویِ آبگیر- ننشیند

دیگر امید در که ببندیم؟

بر عشق جای تنگ است

پرتاب کن

نه جایِ درنگ است.

شاعر این شعر زیبا: حسین منزوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *