چرا نه در پي عزم ديار خود باشم

شعر حافظ

چرا نه در پي عزم ديار خود باشم
چرا نه خاک سر کوي يار خود باشم

غم غريبي و غربت چو بر نمي تابم
به شهر خود روم و شهريار خود باشم

ز محرمان سراپرده وصال شوم
ز بندگان خداوندگار خود باشم

چو کار عمر نه پيداست باري آن اولي
که روز واقعه پيش نگار خود باشم

ز دست بخت گران خواب و کار بي سامان
گرم بود گله اي رازدار خود باشم

هميشه پيشه من عاشقي و رندي بود
دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم

بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم

شاعر این شعر زیبا: حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *