گرد، آن‌چنان‌که گویی

شعر حسین منزوی

گرد، آن‌چنان‌که گویی

نقطه به نقطه

با ماهِ تمام مماسش کرده‌ای

و گُر گرفته از آتشی که انگار

شعله به شعله

از تنورِ دوزخ

اقتباسش کرده‌ای

چهره‌ات

حسابِ آفتابگردان‌های اعصار را

با آفتاب تسویه می‌کند

عجیب نیست، اگر خورشید

جغرافیایِ مشرقِ

از مغرب

باز نشناسد

بی‌تابی‌ات فریبی است

یا عشوه‌ای که

آفتابِ مسکین را

در جذبهٔ تماشات

به سرسام افکنده است

جهان

بی‌قرارِ تست.

شاعر این شعر زیبا: حسین منزوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *