گرسنگی‌ام

شعر حسین منزوی

گرسنگی‌ام

قدیمی است

به عشق که رسیدی

قوّتِ مرا با مُشت و شتاب،

پیمانه کن

از بدِ حادثه

به سراغِ تو

نیامده‌ام

از پیراهنت دستمالی می‌خواهم

که زخم عتیقم را ببندم

و از دهانت بوسه‌ای

که جهانم را

تازه کنم.

شاعر این شعر زیبا: حسین منزوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *