گرم راحت رساني ور گزايي

شعر سعدی

گرم راحت رساني ور گزايي
محبت بر محبت مي فزايي

به شمشير از تو بيگانه نگردم
که هست از ديرگه باز آشنايي

همه مرغان خلاص از بند خواهند
من از قيدت نمي خواهم رهايي

عقوبت هرچ از آن دشوارتر نيست
بر آنم صبر هست الا جدايي

اگر بيگانگان تشريف بخشند
هنوز از دوستان خوشتر گدايي

منم جانا و جاني بر لب از شوق
بده گر بوسه اي داري بهايي

کساني عيب ما بينند و گويند
که روحاني ندانند از هوايي

جميع پارسايان گو بدانند
که سعدي توبه کرد از پارسايي

چنان از خمر و زمر و ناي و ناقوس
نمي ترسم که از زهد ريايي

شاعر این شعر زیبا: سعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *